الف.قاف

الف.قاف

از سـَر ِ دلتنگی ..
الف.قاف

الف.قاف

از سـَر ِ دلتنگی ..

بهاری با ابتهاج ...


ارغوانم آن‌جاست

ارغوانم تنهاست

ارغوانم دارد می‌گرید

چون دلِ من که چنین خون‌آلود

هر دم از دیده فرو می‌ریزد

ارغوان

این‌چه رازی‌ست که هر بار بهار

با عزایِ دلِ ما می‌آید؟


 

هوشنگ ابتهاج




نظرات 3 + ارسال نظر
دل آرام شنبه 27 اردیبهشت 1393 ساعت 15:41

برای پاپیون عزیز :)

خب برخی احساس ها بسی با ارزش ترند.. نمیتونم بسط بدم
در همین حد گفتم که خودم رو راضی کرده باشم..

تهمینه حدادی سه‌شنبه 2 اردیبهشت 1393 ساعت 08:58

سلام . در رشت همیشه به من خوش می گذره حتی اگه ملافه ها کثیف باشه...گیلان عالیه...ممنونم از لطفت عزیزم

پاپیون سه‌شنبه 12 فروردین 1393 ساعت 02:36 http://http://oinion.blogsky.com/

هوشنگ ابتهاج عزیز
این شعر رو تو زندان که بوده سروده
یه درخت ارغوانی داشته در منزلشون خیلی دوستش میداشته و این شعر رو برای اون درخت سروده
و این برای من همیشه پرسش بوده که آقای ابتهاج شما همسرتون و دخترتون هم اونجا بودن و تنها هم بودن چرا نگران اونا نبودید؟!!!!
فقط ارغوانتون که تنها نبود که!!!!!!!!1

والله منم نمیدونم چرا نگران ارغوانش بوده فقط که !!!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد